در نوشته قبلی ام به اعتراض هایی اشاره داشتم که از سوی مالباختگان موسسه های مالی و اعتباری نسبت به عدم پرداخت اصل سپرده شان و سود آن صورت می گرفت .
این تظاهرات و اعتراض ها را در بسیاری از خيابان های شهرهای مختلف می شد شاهد بود . در مورد این اعتراض ها چند نکته را می شد گفت یک مورد آن که تمرکز اعتراض ها در مقابل شعبه های این مؤسسه های مالی و اعتباری بوده و دوم آن که تداوم نداشته است .
در مسیر ترددم شاهد شیوه های اعتراض شعارها و میزان همبستگی مالباختگان بودم و در عین حال نوشتم که بسیاری از عابرین مانند من بی توجه عبور می کردند و برخی هم نسبت به این اعتراض ها ، اعتراض داشتند که ؛ چرا این مردم وقت شان را هدر می دهند اصلا چرا پول شان را این جور دور ریخته اند و از این جور قضاوت ذها .
اما حقيقت این بوده که منافع آن ها نبود که به خطر افتاده بود ، این مشکل ، مشكل آن ها نبوده پس نه احساس همدردی و نه احساس مسوولیتی ، هیچ کدام را نمی شد دید . پس شهروند یا همسایه ای با مشکلی مواجه بود که هیچ ارتباطی به آن ها نمی توانست داشته باشد .
؛ مشکل دقیقا همین جاست ؛ تا زمانی که خود ما گرفتار و در قید نباشیم ، گرفتاری های دیگران برایمان اهمیتی ندارد . چنین کمبود و کاستی را در همه رفتارهای اجتماعی مان می توانیم از نزدیک شاهد باشیم مثالی برایتان بزنم : زباله های شهر ، تمام کوچه و محله ما را پر کرده ، از بوی تعفن و مشکلات آلایندگی آن روح و جان و جسم ما به شدت آزار می بیند : اعتراض می کنیم ، یا پاسخی می گیریم و توجهی از سوی مسؤولان می بینیم یا خیر ، به هر حال وعده هایی می شنویم .
حالا تصور کنید این مشکل ، برای همه ساکنان یک شهر یا ساکنان تمام شهرهای کشور باشد پس یک معضل اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و روانی است و پیامدهای بسیار بزرگی هم برایمان به دنبال دارد .
فکر کنید که کافیست روبروی منزل یا مغازه یا حداكثر کوچه و خیابانی که در آن زندگی می کنیم یا به کار اشتغال داریم از زباله پاک شود ، آيا راضي می شویم ? آيا مشکل تمام شده است ?تمام خیابان ها و محله های دیگر در شهرهای دیگری که من در آن ها زندگی نمی کنم هنوز همان وضع سابق را دارد . آيا به من ربطی ندارد ? آن نگاه کلان و آينده نگر کو که چرا چنین اتفاقی رخ می دهد ، ریشه هایش کجاست و مشکل را چگونه باید حل کرد یا اصلا نباید گذاشت که چنین گرفتاری پیش بیاید ...
ما باید بدانیم فقط وقتی که من پذیرای مسوولیت مشکل همسایه ام باشم او هم در یک جامعه مدنی بدون شک نسبت به گرفتاری من واکنش نشان می دهد و احساس مسوولیت خواهد کرد .
آيا درست نمی گویم ?
نظرات شما عزیزان: